در ماده 273 آمده است " در قصاص عضو ، زن و مرد برابرند ومرد مجرم به سبب
نقص عضو يا جرمي كه به زن وارد نمايد به قصاص عضو مانند آن محكوم مي شود ،
مگراينكه ديه عضوي كه ناقص شده ثلث يا بيش از ثلث ديه كامل باشد كه درآن
صورت زن هنگامي مي تواند قصاص كند كه نصف ديه آن عضو را به مرد بپردازد.
"مطابق فقه اسلامی و قانون کشور ما که از فقه نشات گرفته است زن و مرد در
دیه ی اعضاء برابرند تا جایی که دیه ی زن به یک سوم دیه ی کامل برسد که در
این صورت دیه ی زن نصف خواهد شد. بنابراین در صورتی که فرد مجنی علیه در
اسیدپاشی زن باشد و چشمان او نابینا شود چون دیه ی دو چشم برابر با یک دیه ی
کامل است، این دیه به نصف تقلیل یافته و در هنگام قصاص، زن باید نصف دیه
را به مرد بپردازد.
در باب قصاص اعضای آسیب دیده ی مجنی علیه نیز در ماده 272 قانون مجازات
اسلامی 5 شرط در قصاص عضو ذکر شده است که از جمله آنها، این است که قصاص
نباید موجب تلف جانی یا عضو دیگری شود و همچنین نباید بیش از اندازه ی
جنایت باشد.
به عقیده ی عده ای از کارشناسان اين شروط در مجازات اسيدپاشي قابل صدق نیست
و مايع بودن اسيد امكان سرايت به ديگر اعضا را به وجود ميآورد و همچنین
امكان تعيين غلظت اسيد به كار رفته در جنايت بسيار كم بوده و از آنجا كه
غلظت اسيد، فاصله، نحوه پاشيدن آن و حتي وضعيت مجني عليه، آثاري متفاوت
ايجاد ميکند، مقابله به مثل در قبال جاني ممكن نيست.
براین اساس می توان گفت در اسیدپاشی قصاص چشم قابل اجرا است اما قصاص صورت و
بقیه اندام ها مطابق این مواد قانونی به دلیل امکان سرایت اسید به اعضای
دیگر جانی یا تلف او و یا به این دلیل که ممکن است پاشیدن اسید موجب جراحتی
بیش از اندازه ی جنایت شود قابل اجرا نبوده و تنها دیه و ارش آنها پرداخت
می شود. البته براساس برخی مقالات علمی نوشته شده، عمق جراحت در ریختن اسید
بستگی به قدرت اسید و طول مدت تماس آن با پوست دارد که این میزان می تواند
با نظر متخصصین تعیین شود و اگر چنین کاری انجام شود قصاص دیگر اعضاء هم
ممکن خواهد بود.(2)
همچنین در اغلب پرونده های اسیدپاشی با توجه به میزان آسیب دیدگی عموما
علاوه بر قصاص چشم، ارش (3) سوختگی صورت، اندامهای فوقانی، قفسه صدری، نقص
زيبايی و تخريب صورت و حبس تعزيری برای جانی تعیین می شود اما مساله این
است که آیا در قانون پرداخت هزینه های درمانی مجنی علیه و خسارت از
کارافتادگی و افزایش مخارج زندگی و خسارات معنوی مانند از دست دادن شغل
خصوصا در موردی که فرد مجنی علیه شغلی داشته باشد که با از بین رفتن یکی از
حواس یا اعضای بدنش دیگر به طور کلی قادر به انجام آن نباشد (مشاغلی همچون
نقاشی و ...) و حتی خسارتی برای دردهای ناشی از اسیدپاشی نیز از جانی
مطالبه می شود؟
آنگونه که مشخص است تاکنون در هیچ پرونده ی اسیدپاشی جز دیه و ارش اعضای
بدن مجنی علیه و برخی خسارات مانند تخریب صورت و از بین رفتن چهره، خسارات
ناشی از صدمات جسمانی که مازاد بر دیه است بر عهده ی جانی گذارده نمی شود
درحالیکه معمولا هزینه های درمان و اعمال جراحی که بر روی فرد مجنی علیه
انجام می شود بسیار بیشتر از میزان کل دیات و ارش پرداختی به او می باشد.
بر این اساس فرد مجنی علیه که بدون گناه و به دلیل نادانی و کینه توزی فرد
دیگری به شدت صدمه دیده است باید برای بهبود شرایط ظاهری و جسمی خود با
قرض، وام، کمک افراد خیرخواه و ... هزینه هایی چندین برابر چیزی که به او
تعلق گرفته است بپردازد اما جانی با پرداخت دیه، ارش و چند سال حبس از آثار
و عواقب عمل شنیع خود رهایی پیدا کند، در اینجا باید سوال کرد که آیا
قانون در این زمینه توانسته است هدف اصلی خویش یعنی برقراری عدالت را انجام
دهد؟ و یا قوانین در این زمینه موجود بوده اما در دادگاههای کشور اجرایی
نمی شود؟
گفتنی است به موجب ماده 1 قانون مسئولیت مدنی -هر کس بدون مجوز قانونی
عمداً یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت
یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگرکه به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده
لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران
خسارت ناشی از عمل خود میباشد- باید دادگاه هزینه های درمانی، هزینه از
کارافتادگی و خسارات معنوی فرد مجنی علیه مانند از میان رفتن زیبایی چهره،
شغل و ... را از جانی مطالبه نماید اما مشکل اینجاست که متاسفانه این قانون
در کشور ما عملا اجرا نمی شود وگرنه قضات میتوانند با استناد به این ماده ی
قانونی تمامی این هزینه ها را از فرد جانی مطالبه نمایند.
همچنین مطابق قاعده ی فقهی لاضرر (لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام) چون فرد
جانی در جرم اسیدپاشی با قصد قبلی و آگاهانه دست به ارتکاب چنین عملی زده،
در واقع علیه خود اقدام به ضرر نموده است بنابراین باید تمامی خسارات وارده
بر مجنی علیه را بپردازد و یا می توان گفت ضامن نبودن فرد اسیدپاش نسبت به
خسارات مادی و معنوی وارده بر فرد آسیب دیده حکمی ضرری است و موجب زیان بر
مجنی علیه می شود و مطابق قاعده ی لا ضرر باید برای جلوگیری از زیان رسیدن
به فرد آسیب دیده، فرد جانی ضامن خسارات شناخته شود.
مطلب آخر درباره نحوه اجرای قصاص در اسیدپاشی است که فرد جانی در این نوع
قصاص حتی درد ناشی از اسیدپاشی را متحمل نشده و پس از بیهوشی در چشمان او
اسید ریخته می شود درحالیکه فرد مجنی علیه هم در لحظه ی پاشیده شدن اسید و
هم مدتها در اثر این جنایت زجر و ناراحتی کشیده است که این مساله نیز در
نوع خود قابل تامل می باشد که آیا هدف از قصاص تنها مجازات فرد است یا
مجازاتی همانند عمل جانی با همان ناراحتی و درد وارد آمده بر مجنی علیه؟