- وقتي که شرکت موضوعي را که
براي آن تشکيل شده است ، انجام داده يا انجام آن غيرممکن شده باشد. به
عنوان مثال اگر موضوع شرکتي احداث بزرگراه تهران – شمال باشد با راهاندازي
اين بزرگراه شرکت هم منحل ميشود. پس اگر شرکتي براي موضوع خاصي تشکيل شده
باشد و اين موضوع محقق شود، شرکت به پايان حيات خود ميرسد. البته معمولاً
شرکتها براي جلوگيري از چنين اتفاقي موضوع شرکت را عام عنوان ميکنند.
همچنين اگر موضوع شرکت به علت وقوع امور خارج از توان اشخاص متعارف يا تحت
تأثير رويدادهاي پيشبينينشده غيرممکن شود شرکت به پايان عمر خود ميرسد.
۲-
اگر مؤسسان شرکت سهامي آن را براي مدت معيني تشکيل داده باشند و آن مدت به
پايان برسد شرکت به پايان عمر خود رسيده است، مگر اين که مدت فعاليت قبل
از انقضا تمديد شده باشد. البته معمولاً مدت فعاليت در اساسنامه شرکت مدت
شرکت سهامي از تاريخ تأسيس آن به صورت نامحدود تعيين ميشود. دليل ديگري
که مانع از آن ميشود که اين عامل فوت زياد رخ بدهد؛ اين است که مجمع عمومي
فوقالعاده ميتواند قبل از پايان عمر شرکت در جلسهاي نسبت به تمديد اين
مدت تصميمگيري کند و با اصلاح اساسنامه شرکت را تمديد کند.
۳- ورشکستگي
دليل ديگري است که ميتواند پايان عمر شرکت را بهدنبال داشته باشد. البته
انحلال شرکت در نتيجه ورشکستگي تشريفات خاص خودش را دارد که در بخش
ورشکستگي قانون تجارت به صورت مفصل بيان شده است.
۴- يکي ديگر از دلايلي
که ممکن است منجر به پايان عمر يک شرکت شود تصميم مجمع عمومي فوقالعاده
در خصوص انحلال شرکت است. انحلال شرکت به صورت داوطلبانه بدون دخالت
دادگاه يا بدون ورود به روند ورشکستگي طبيعيترين و کم هزينهترين شيوه
پايان دادن به حيات شرکت سهامي بهشمار ميآيد. اتخاذ چنين تصميمي فقط در
صلاحيت مجمع عمومي فوقالعاده است و هيچ مقام و رکن ديگري در شرکت سهامي
عام يا خاص نميتواند چنين تصميمي بگيرد.
۵- حکم قطعي دادگاه هم ممکن
است منجر به انحلال شرکت شود. منظور از حکم قطعي حکمي است که مراحل
تجديدنظر را سپري کرده باشد يا بدون تجديدنظرخواهي و با سپري شدن مهلت
تجديدنظر قطعي شود.