وکیل ، وکالت ، مشاوره حقوقی در مشهد
مشاوره حقوقی تلفنی ، حضوری با وکیل پایه یک با سالها تجربه
| ||
حکام قصاص و اعدام قاتل،حد و شلاق، قطع دست دزد و سنگسار در اسلام شبهه افکنها بسیار مایلند تا با وسط کشیدن احکام، اسلام را محکوم جلوه دهند و وسط کشیدن احکام جزایی هم در رأس برنامه های آنها قرار دارد. حال میخواهیم نگاهی به این احکام بیندازیم: نکتۀ مهم: این احکام برای مسلمین طرح شده اند و برای نامسلمانان
نیستند پس باید با دید یک مسلمان به این احکام نگریست نه با دید یک
نامسلمان و این کاریست که اسلامستیزان وارونۀ آن عمل میکنند.
از دید اسلام در اثر گناه فطرت خداجوی انسان آسیب میبیند و مجازات
یک درمان برای این آسیب است. بسته به اینکه این آسیب چقدر عمیق باشد
مجازاتهای مختلفی برای درمان این آسیب مطرح میشوند. همچنین با وجود مجازات
از گناه فرد و فساد جامعه جلوگیری میشود؛ در واقع وجود مجازات بهترین مانع
سر راه جرم است.
سیاست کیفری اسلام
سیاست کیفری اسلام دارای دو نوع درمان برای دو مرحله ویژه از وضعیت جامعه است:
الف) پیش بینی مجازاتهای خفیف با شرایط اجرای آسانتر.
جرائمی که حاکی از وخامت شدید اوضاع اجتماعی نبوده و در شرایط عادی جامعه رخ میدهد، در این دسته قرار میگیرد. این دسته از مجازاتها، جرائمی است که اختیارات قضات در این نوع جرائم وسیعتر بوده و میتوانند با در نظر گرفتن شخصیت مجرم و اوضاع واحوال ارتکاب جرم، تصمیم مقتضی را در برخورد با وی اتّخاذ نمایند.( کتاب نقد، ش۱۵ - ۱۴،ص۱۴۳ -۱۴۰) ب) پیش بینی مجازاتهای شدید: اعمال این مجازاتها منوط به شرایط و قیدهای فراوان است، به نحوی که گاه به ندرت فراهم میشود. این نوع مجازات ها از نوع درمان های سخت است که تنها در شرایط خاص به کار گرفته می شوند. این نوع درمان در جائی تجویز میشود که بزهکاری در آن به وضع حادّ و بغرنجی رسیده، پردههای عفت دریده شده و ارتکاب جرائم در ملأ عام قبحی ندارد. در کدام جامعه زنا واقع میشود، در حالی که چهار نفر مرد عادل شاهد وقوع آن باشند؟ چنین جامعهای قطعاً دچار بیماری چنان شدیدی شده که مداوای آن از راههای عادی ممکن نیست و نیاز به شوک دارد. در جامعهای که خون بی گناهی را به ناحق بر زمین میریزند، کدام اهرم قوی میتواند از وقوع مجدد این بیماری خطرناک جلوگیری کند؟ گرفتن اموال مجرم، سلب آزادی او، اصلاح و درمان مجرم، یا سازگار
کردن او با جامعه، همه این امور در جای خود لازم و مفید هستند، اما برای
حفظ امنیت و حیات جامعه کافی نیست.
اسلام، سلب زندگی مجرم را هدف قرار نداده است. سیاست کیفری اسلام
بیشتر تهدید به مجازات است، تا اجرای آن، از این رو مثلا برای اجرای حد
سرقت، شرایط فراوانی گذاشته که جمع شدن همه آنها بسیار بعید است. همین طور
در زنا، لواط و جرایم عفافی، شرایطی را بیان میکند که مشخص میکند هدف
اسلام بیشتر جلوگیری از اشاعه فحشا و علنی شدن بزهکاری در جامعه است تا
اجرای مجازات.
حد و شلاق
یکی از احکامی که بسیار توسط اسلامستیزان، دستمایه شده است، حکم
شلاق یا همان حد شرعی است. اسلامستیزان با دید یک نامسلمان به قضیه مینگرند
و به همین خاطر این احکام را محکوم میخوانند. اما همانگونه که گفتیم این
حکم برای افراد مسلمان مطرح شده است و آنها به نکتۀ بالا باورمندند. حکم
شلاق هم برای پیشگیری از گناه مفید است و هم در بعد روحانی باعث درمان آسیب
ناشی از گناههای زنا، شرب خمر و امثالهم میشود.
بریدن دست دزد
یکی دیگر از دستمایه های اسلامستیزان، حکم بریدن دست دزد است که از
آن تحت عنوان بریدن اعضای بدن(!!) یاد میکنند که یک تهمت به اسلام است. در
اینجا به چند نکته اشاره میکنم:
۱)در فقه شیعه بریدن دست مطرح نیست بلکه چهار انگشت سارق را میبرند.
۲)این حکم هر سارقی را شامل نمیشود و شرایط زیادی لازم است تا انگشتان دزد قطع شود.
۳)این حکم برای کسی جاری میشود که مشخص است که شغلش دزدیست. پس خیلی
بهتر از حکم زندان خواهد بود تا دزد با مخارج دولت مدتی را در زندان بماند
و بدون زحمت و کار بخورد و بخوابد، بعد هم آزاد شود و به کار قبلیش ادامه
دهد. با بریدن انگشتان دزد، آلت جرم از سارق گرفته میشود و این به امنیت
جامعه کمک بیشتری میکند تا اینکه او را جهت مفتخوری به زندان روانه کنیم.
قصاص و اعدام
مخالفین میفرمایند که اعدام فرد قاتل، خشونت است!!! و با حقوق بشر
در تعارض میباشد! این سخن سخنی کودکانه و غیرقابل قبول است و حتی بحث
پیرامون آن نیز ارزشی ندارد. مدافعین حقوق بشر اگر راست میگویند، از حقوق
مقتول دفاع کنند. با این حساب اگر شما کسی را کشتید بهتر از افراد دیگری را
هم بکشید؛ زیرا در هر حال حکم شما زندان ابد خواهد بود!! از سویی هر کس از
دست کسی عصبانی باشد میگوید میروم او را میکشم و حبسش را میکشم! حال آنکه
با وجود حکم اعدام افراد از ترس حکم اعدام اقدام به قتل نمیکنند.
وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ (بقره آیۀ ۱۷۹)
ضمن اینکه به لحاظ روحانی بخاطر قتل یک انسان، دیگر لکۀ سیاهی بر
روح قاتل مینشیند که جز با قصاص پاک نمیشود. البته اسلام در این مرحله
تخفیف قائل شده است و اجازه داده است تا صاحبان خون قصاص را ببخشند یا به
خون بها رضایت دهند.
مَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ
وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ
وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ (بقره
آیۀ ۱۷۸)
سنگسار
آنچه خیلی توسط اسلامستیزان مورد توجه است و بسیار روی آن تأکید
میورزند حکم سنگسار است. این افراد میگویند مسلمانان با این روش فرد را با
شکنجه میکشند. خب حال به چند نکته میپردازیم:
۱)این حکم حکمیست بعید و برای مفسد فی الارض صادر میشود. فرد باید
شرایط خاصی داشته باشد که چنین حکمی برایش صادر شود. مثلا کسی که همسر
داشته باشد و امکان نزدیکی با همسرش را نیز داشته باشد و باز هم دست به زنا
بزند، ممکن است حکم سنگسار برایش صادر شود. چنانکه میبینیم این حکم برای
کسی است که راه ارضای میل جنسی از راه شرعی را بدون زحمت دارد و باز سراغ
راه غیرشرعی و فساد میرود، پس فردی پست و آلوده است که ممکن است برایش حکم
اعدام صادر شود. پس این حکمی نیست که هر کسی به آن دست بزند. همچنین شرط
شهادت چهار شاهد عادل (سورۀ نساء آیۀ ۱۵) این حکم را خیلی بعید میکند.
۲) مخالفین حکم سنگسار فراموش نموده اند که این حکم نه تنها
غیرانسانی نیست بلکه با حمایت محکم و بدون تعارف از خانواده و مبارزه با
فساد، امنیت خانواده و در نتیجه امنیت جامعه را تأمین مینماید. خیلیها
هوسبازند و اگر چنین حکمی نباشد که از ترس آن به فساد تن ندهند، علیرغم
داشتن همسر، به دنبال هوا و هوس برود و حتی فرزندان خود را نیز رها کند.
چنانکه در جامعۀ غرب چنین شرایطی هست، زن یا مرد ناگهان عاشق کسی میشود و
همسر و فرزندانش را رها میکند و خانوادۀ خود را از هم میپاشد تا بتواند به
معشوق خود برسد! جالب اینکه آزادی غرب اینرا میپذیرد!
۳) در عمل هم شارع مقدس در حد امکان از اجرای چنین مجازاتی خودداری
می کند، چون معمولا شرایط تحقق آن به وجود نمی آید مگر این که جامعه به وضع
حادی رسیده باشد که در این صورت چاره ای جز انجام حدود و مجازاتهای اسلامی
نیست. مانند بریدن دست یا پای عفونی یا شیمی درمانی سخت برای مریضی که
راههای سبک تر را طی کرده ، اما نتیجه ای نداده است . روشن است که بریدن یک
عضو از بدن اگرچه بسیار سخت است ، اما برای سلامت کل بدن و عدم سرایت
عفونت به بخش های دیگر بدن، لازم و ضروری است. چنین افرادی هم، اعضای فاسد
جامعه هستند که حضورشان باعث فساد سایرین و اختلال در جامعه میشود، پس بهتر
است از میان برداشته شوند تا دیگران را به فساد نکشانند و جامعه را به
تباهی نکشانند.
۴) اما کسانی که این حکم را شکنجه میدانند، باید بدانند که این حکم
برای مسلمانان است و از دید یک مسلمان اثر روحانی گناه خیلی مهم است،
گناهانی که حکم سنگسار برایشان صادر شده است، اثر خیلی بیشتری در روح دارند
و باید با مجازات شدیدتری درمان شوند.
۵) حکم سنگسار جزء احکام اولیۀ اسلام نیست. در قرآن به آن اشاره
نشده و پیامبر نیز به آن حکم نفرموده است و گویا اولین مورد آن، در زمان
عمر،خلیفۀ دوم، بوده است. پس بسته به نظر رهبر مسلمین در بین ممکن است
برداشته شود یا به اجرا گذاشته شود.(گزارۀ لخیر خاصیت احکام ثانویست)
[ ۱۳۹۱/۱۰/۰۵ ] [ 11:59 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |