در رابطه با سبب شناسي اعتياد و اين كه چه عواملي باعث تمايل افراد به سمت
اعتياد مي شود، نظرات گوناگوني ابراز شده است كه در اينجا امكان ارائه آنان
به طور كامل امكانپذير نيست.
جديدترين ديد اين است كه اين پديده را
به عنوان يك پديده زيستي، رواني، اجتماعي و روحاني و يا معنوي معرفي مي
كند. با اين تعريف، علل گرايش به آن نيز تا حدود زيادي مشخص مي شود، بر
پايه نظريات زيست شناختي مشخص شده است كه برخي از عوامل ژنتيكي مؤثر بر
اعتياد هستند. در اين خصوص از ديدگاه روان شناسي يادگيري و تأكيد آنها بر
روي يادگيري و اصول مرتبط با آن بر مي گردد؛ يعني از منظر اين محققان مصرف
مسكرات و مواد مخدر به مدت كوتاه به سبب احساسات د لپذيري كه پديد مي آورد،
به عنوان يك عامل تقويت كننده مثبت عمل مي كند. بنابراين يكي از اصول و
قوانين يادگيري يعني اصل مجاورت فرد مصرف كننده با يادآوري نتايج مثبت از
مصرف اوليه، تمايل دوباره و چند باره به مصرف در وي ايجاد مي شود كه انتهاي
آن وابستگي تمام و كمال است. در رابطه با بعد اجتماعي مي بايست به عوامل
فرهنگي، سياسي، اقتصادي، مهاجرت، جنگ و اشاره كرد و در رابطه با عمل آخر
يعني بعد روحاني و معنوي قضيه به احساس پوچي و خلاء فرد از تحولات افسار
گسيخته اي كه در طي اين 2 سده اخير با آن رو به رو بوديم و دور شدن انسان
از طبيعت اوليه اش از يكسو و از سوي ديگر اضطراب شديد حاصله از اين تحولات و
عدم توانايي هاي لازم به جهت همگام شدن با اين تحولات بستري مناسب براي
گرايش به اعتياد را در فرد پديد مي آورد. علاوه بر اين 4 بعد مي بايست به
خانواده نيز به عنوان يك عامل مهم توجه لازم مبذول شود؛ چرا كه خانواده هم
مي تواند در حيطه عوامل روانشناختي اعتياد و هم در حيطه عوامل اجتماعي، به
عنوان يك عامل مهم در گرايش به اعتياد عمل كند.