وکیل ، وکالت ، مشاوره حقوقی در مشهد
مشاوره حقوقی تلفنی ، حضوری با وکیل پایه یک با سالها تجربه
| ||
این
حقوقدان میگوید در تبصره 1 ماده 290 آمده است؛ در بند «ب» عدم آگاهی و
توجه مرتکب باید اثبات شود، در صورتی که اثبات نشود جنایت عمدی محسوب
میشود اما اگر جنایت واقع شده فقط به دلیل حساسیت زیاد موضع آسیب واقع شده
باشد و این حساسیت زیاد نیز غالبا شناخته شده نباشد، در این صورت آگاهی و
توجه مرتکب باید اثبات شود و در صورت عدم اثبات جنایت عمدی تلقی نخواهد
شد.
نجفی
توانا خاطرنشان میكند: در واقع قانونگذار سازوکاری پیشبینی کرده است که
اگر فرد بگوید من نمیدانستم که این چوب او را میکشد، بتواند آن را ثابت
کند.
جالب
این است که چون معمولا بسیاری از ابزار مثل مشت، لگد، سیلی، هل دادن كشنده
نیستند، اگر این نوع اقدامات موجب شود که مثلا ضربهای تصادفا به شکم، قلب
یا گردن کسی بخورد و عمدا شخص قصد کشتن او را نداشته باشد یا نمیدانسته که
این اقدام کشنده است، دادستان باید ثابت کند که شخص متوجه و آگاه بوده
است. وی تصریح میكند این نوع قتلها که بیش از 70 درصد قتلها را تشکیل
میدهد، بیشتر براساس نزاع و درگیریهای ناگهانی اتفاق میافتد و به آن قتل
اتفاقی میگوییم. این استاد دانشگاه ادامه میدهد بند دیگر ماده 206 قانون
سابق مجازات اسلامی (1370)مربوط به حالتی است که فاعل قصد کشتن را ندارد،
کاری که انجام میدهد کشنده نیست ولی طرف مقابل او به علت بیماری، پیری،
ناتوانی، کودکی و امثال آن، این اقدام نسبت به وی کشنده میشود و قاتل نیز
آگاه است که شخص دارای این حساسیت است.
برای
مثال شما میدانید که شخصی بیماری قلبی دارد برای طلب خود به او مراجعه
میکنید. شخص بیمار است و شما میدانید که نباید این شخص را با فریاد بلند
یا صدای زیاد یا هل دادن مورد اذیت قرار داد اما با علم به این موضوع عمدا
این کار را انجام میدهید و شخص ناگهان دچار سکته قلبی میشود؛ ماده 206
این قتل را قتلعمدی تلقی میکند.
این
حقوقدان میگوید: شاید این امکان وجود داشت که ما بتوانیم همانند بسیاری از
کشورها قتل بند «الف» را قتلعمد و قتل بند «ب» و «ج» را در حکم قتل عمد
تلقی کنیم و ضمن الزام به پرداخت دیه آن را به مجازات کیفری مناسب محکوم
کنیم. این به نظر متعادلتر بود.راه هایی برای
[ ۱۳۹۲/۰۹/۰۳ ] [ 16:43 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |