|
وکیل ، وکالت ، مشاوره حقوقی در مشهد
مشاوره حقوقی تلفنی ، حضوری با وکیل پایه یک با سالها تجربه
| ||
|
با استناد ماده 674 ق.م.ا مجازات جرم خیانت در امانت حبس از شش ماه تا سه سال میباشد.
جرم
خیانت در امانت از جرایم غیر قابل گذشت است و ماده 727 ق.م.ا در احصاء
جرایم قابل گذشت، ذکری از این جرم به میان نیاورده، هر چند که دارای جنبه
خصوصی نیز است و گذشت شاکی فقط در این مورد موثر است.[22]
همچنین به موجب ماده 30 ق.م.ا خیانت در امانت غیر قابل تعلیق میباشد.
خائنین به امانات نیز به مجازاتهای تکمیلی ماده 19 ق.م.ا نیز محکوم میگردند .
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:49 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
تفاوت
عمده میان کلاهبرداری و خیانت در امانت از جهت حیله و تقلب است، تا آنجا
که عمل واحد نمیتواند واجد هر دو عنوان کلاهبرداری و خیانت در امانت باشد.
رجوع شود به رای شعبه دوم دیوان عالی کشور شماره 951مورخ 19/7/ 1317.[20]
تفاوت
دیگر مربوط به عنصر نتیجه است. شرط تحقق کلاهبرداری انتفاع مجرم یا شخص
مورد نظر او میباشد؛ ولی درجرم خیانت در امانت انتفاع خائن در امانت
ضروری نیست.
تفاوت جرم خیانت در امانت و اختلاس
اختلاس
یکی از فروض جرم خیانت درامانت میباشد؛ با این تفاوت که مرتکب اختلاس
مأمور دولت بوده و نسبت به دولت یا اموال اشخاص که به حسب شغل یا مأموریت
نزد وی بوده مرتکب خیانت میشود.[21]
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:47 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
1. قبل از انقلاب
در
ایران عنوان خیانت در امانت برای اولین بار در قانون مجازات عمومی سال
1304 به عنوان یکی از جرایم علیه اموال و مالکیت، جرم و قابل مجازات شناخته
شدهاست.
ماده 241 قانون مجازات عمومی مصوب سال 1304 مصادیق جرم خیانت در امانت و مجازات آن را تعیین کرده بود. [3]
مصادیق موضوع جرم خیانت در امانت مذکور در این ماده عبارت بود از: اموال، اجناس، امتعه[4]، بلیطهای بانک و نوشتجات.
با
توجه به مصادیق مذکور در ماده 241 رویه قضایی دادگاههای ایران قبل از
انقلاب آن بود که خیانت در امانت شامل مال غیر منقول نمیشود.[5]
2. بعد از انقلاب
با
تصویب قانون مجازات اسلامی(تعزیرات) در سال 1362مواد 117، 118، 119 به
ترتیب جایگزین مواد 239، 240 و 241 قانون مجازات عمومی شد و این مواد را به
طور ضمنی نسخ نمود. مقنن با آوردن اصطلاح ابنیه[6] بهجای امتعه در ماده 119قانون تعزیرات سال 1362 دامنه این جرم را به برخی ازاموال غیر منقول نیز گسترش داد.
در
سال 1375 با تصویب قانون تعزیرات قانونگذار در مواد 673و 674 به جرم خیانت
در امانت میپردازد و مقررات ماده 119 قانون مجازات اسلامی سال 61 را نسخ
کردهاست. [7]
باتوجه
به این مواد، مصادیق موضوع جرم خیانت در امانت در قانون مجازات اسلامی
مصوب 1375 عبارتند از: سفید مهر یا سفید امضایی که به او سپرده شدهاست یا
به هر طریق به دستآورده، اموال و اشیاء منقول و غیر منقول، نوشتجات از
قبیل سفته و چک و قبض و نظایر آن.
علاوه
بر این بعضی از صور خاص خیانت در امانت هم در ماده 673 قانون مجازات
اسلامی ذکر گردیده که به عنوان خیانت در امانت به معنای خاص مورد بحث قرار
گرفتهاست.
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:45 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
امانت در اصطلاح عبارت است از مالی که بوسیله یکی از عقود امانی یا به حکم قانون، نزد شخصی باشد.[1]
قانونگذار کیفری تعریفی از جرم خیانت در امانت ارائه نداده، لیکن
حقوقدانان با توجه به مصادیق مذکور در ماده 673 و 674 قانون مجازات اسلامی
1375 خیانت در امانت را به عمل عمدی و بر خلاف امانت امین به ضرر صاحب مال
تعریف کردهاند.[2]
جرم
خیانت در امانت از گذشتههای دور در جوامع بشری جرمانگاری شدهاست. در
اسلام آیات و روایات زیادی وجود دارد که انسانها را به رعایت امانتداری و
ردامانت سفارش کردهاست. قران کریم در آیه 58 سوره نساء مردم را به رسانیدن امانتها به صاحبان آنها امر فرمودهاست:
« إِنَّ اللَّهَ یأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الأمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا.... »
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:44 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
از مطالعه آیات قرآن، به روشنی استفاده میشود که ارسال پیامبران، اخلاق ویژه و سیره عملی آنان، انزال کتب آسمانی، بیان معارف الهی در قالب مثالهای ساده و گویا، انذار و تبشیرهای الهی توسط پیامبران، مصائب و ناملایمات، نعمتها و موهبتهای مادی، نصرتها و امدادهای غیبی، همگی،از مصادیق و مظاهر لطف الهی به شمار میروند که برخی مقتضای حکمت خداوند، و برخی مظهر و جلوه جود و احسان الهیاند. [ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:37 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:32 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:29 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
. لطف، فعل مستقیم و بیواسطه خداوند است، مانند تشریع تکالیف
دینی، ارسال پیامبران، اعطای معجزه به آنان، ارائه و نصب دلایل تکوینی بر
توحید. [ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:27 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:23 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
یکی از اصول و قواعد مهم در کلام
عدلیه، قاعده لطف است که پس از قاعده حسن و قبح عقلی مهمترین قاعده کلامی
به شمار میرود. متکلمان عدلیه بسیاری از آموزهها و عقاید دینی را براساس
آن اثبات کردهاند. وجوب تکالیف دینی، لزوم بعثت پیامبران، و وجوب عصمت
انبیا، وعده و وعیدهای الهی، حسن آلام ابتدایی و وجوب امامت از جمله مسائلی
است که بر این قاعده استوار گردیدهاند. اکثریت قریب به اتفاق متکلمان عدلیه طرفدار قاعده لطف بودهاند. از متکلمان معروف امامیه در این باره رأی مخالفی نقل نشده است. ولی از متکلمان معتزله از بشر بن معتمر (متوفای 210هـ) جعفر بن حرب (متوفای 236هـ) به عنوان منکر قاعده لطف یاد شده است.[1] اگر چه گفته شده است که، آن دو نیز از رأی خود بازگشته و آن را پذیرفتهاند. متکلمان اشعری ـ که منکر اصل حسن وقبح عقلیاند ـ قاعده لطف را نیز مردود دانستهاند. از قرائن و شواهد گوناگون به دست میآید که این قاعده، هم چون قاعده حسن و قبح عقلی،از نخستین مسائل کلامی است که مورد توجه متکلمان عدلیه قرار گرفته است. شهرستانی، آن جا که عقاید عمومی معتزله را یادآور شده است از قاعده لطف و اصلح یاد کرده است، و نیز گفته است، آنان اتفاق دارند در این که تکلیف مقتضای لطف الهی است.[2] به نقل شیخ طوسی در کتاب «الفهرست»[3] از کتاب «الالطاف» به عنوان یکی از کتابهای هشام بن حکم (متوفای 179 یا 199هـ) نام برده است.
[ ۱۳۹۲/۰۸/۲۷ ] [ 7:19 ] [ حاجی زاده نداف،وکیل پایه یک ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||